یه راوی
یه راوی مریض مشکل ساز،
روایت می کنه برای یه سری دیگه،
هیچ کدوم از روایت هاش رو خودش تجربه نکرده،
بیشتر اون ها رو حتی ندیده که اتفاق بیافته،
آدمی که یه سریش رو اصلا نمی تونه تصور کنه،
یه سریش رو نمی تونه بنویسه،
یه سریش رو حتی نمی تونه روایت کنه.
3 comments:
ravie mariz e moshkelsaz dige chie?
too marizkhoone lar mikone?
روایت تجربه یی جدید برای راویه! اما راوی همون نویسنده نیست! در حالی که نویسنده میتونه از چیزایی که تجربه نکرده بنویسه! اما راوی از دنیای خیالی روایت نمیکنه! من فکر میکنم که تجربیات خیالی برای راوی که نویسنده براش در نظر میگیره از لحاظ کیفیات ذهنی-احساسی خیلی از تجربیات واقعی خود نویسنده بالاترند!چون کلی در ذهن نویسنده بهشون بها داده شده!فکرشده! باهاشون ور رفته شده!نویسنده حالات مختلف ممکن دیگه رو هم در نظر گرفته! هیچ کدوم از اینا در تجربه واقعی فقط به صورت شوک هستن!مگر اینکه بعدا دقیق بهشون فکر بشه!
چه چیزی مانعت میشه که نمیتونی؟
همه اینا در تجربه واقعی به صورت شوک*
Post a Comment